خاطرات من و ني ني

نوروز مبارک

نی نی عزیزی که هنوز نیومدی عید شده بهار شده همه جا هوای دلچسب  بهاری دلنوازی می کنه. جات خیلی خالیه سر سفره هفت سین وقتی سال تحویل شد برای اومدنت نیت کردم ایشالله خود خدا حاجت دل من و بابایی رو زودی بده.       دوستان عزیزم عیدتون مبارک .......سالی پر از زیبایی، سلامتی و شادی براتون آرزو دارم. ...
30 اسفند 1391

خواهر زاده ام 2

سلام عزیز مامان خوبی؟ می خوام برات عکسایی از دختر خاله دیگه ات  یعنی هستی جون بذارم تا باهاش آشنا بشی این دختر خاله ات الان 7 ماهشه  و خیلی آروم و بامزه و خندونه. ایشالله زودی بیای و ببینیش. راستی فردا صبح عید نوروزه یعنی روز اول بهار...... ایشالله توی سال و ماه جدید وارد زندگی من و بابای  مهربونت بشی گلم. ...
29 اسفند 1391

خواهر زاده ام

امروز 28 اسفند سال 1391 هست و عروسی عمو جونت 3 روز پیش بود و خیلی خوش گذشت عزیزم همونجور که گفتم خاله راحله و هستی و هلیا اینجا موندن و فردا شوهر خاله راحله میاد دنبالشون که برن خونه عزیز برای عید نوروز. الان می خوام عکس هلیا دختر خاله 4 ساله ات رو بذارم که حسابی اینجا شیرین زبونی می کنه و هممونو هوایی اومدن تو کرده.هستی هم همینطور ولی عکس هستی رو بعد می ذارم ........... فعلا با هلیا آشنا شو گلکم......... ...
28 اسفند 1391

بازم نشد

عزیز دل مامان هنوز چند روزی به موعدش مونده بود ولی دلم نیومد و بی بی چک زدم منفی بود. همون لحظه کمی دلم گرفت اما قدرت خدارو برم الان اصلا ناراحت نیستم گلکم. می دونم همیشه خدا وقتی صلاح دونسته همه همه همه ی خواسته هامو داده حتی بیشتر از استحقاقم و اون چیزی که می خواستم، پس خیالم راحته و استرس ندارم می دونم که وقتش الان نیست که بیای. وقتی توکل به خدا می کنم و یقین دارم خیرمو می خواد جای ناراحتی نمی مونه نور چشمم. این روزا حسابی مشغول بودم با اینکه خونه تکونی تموم شده ولی مثل قدیمای مامانم تا لحظه آخر فعالیت می کنم.تا دم سال تحویل. به خصوص که به خاطر عروسی عمو جونت من 25 اسفند رو روز نهایی در نظر گرفتم و 4 روز بعدشو فقط می خو...
23 اسفند 1391

خواب عزیز

  خوب مامانی خونه تکونی تموم شد و حالا دیگه کاری نمونده. 10 روز دیگه علوسی عمو جونته و همه خاله ها و عزیزت یعنی مامانم میان خونه ما. رفتم موهامو  رنگ کردم و حسابی می خوام توی علوسی قشنگ باشم. دیگه جونم برات بگه بی صبرانه منتظر اومدنتم. چند شب پیشا عزیزت خواب دیده بابایی خدا بیامرز اومده یه کبوتر سفید بهش داده و برای عمه های من تعریف کرده یکی از عمه هام گفته اون کبوتر ایشالله همون نی نی هماست که بزودی قراره بیاد. وای فرشته کوچولوی من امیدوارم تعبیر خواب عزیز تو باشی کفترکم. زودی بیا باشه؟ ...
16 اسفند 1391

شرایط ایده آل

  نمی دونم چی بگم؟! دیروز رفتم سونو و پزشکم معتقده از حد ایده آل هم بهتره شرایط بدنی و روحیم برای مادر شدن. می گفت از این به بعدش شانس و قسمته. همش فکر می کنم بالاخره هر آدمی توی تقدیرش مشخص شده یه زمان خاصی پا به  این دنیا بذاره ، پس نباید عجول بود. ولی گفتنش آسونه....... دلم می خواد زودی مامان بشم.ولی بازم میگم هر چی خدا بخواد......... خدایا این من و این تو و این حس زیبای مادر شدنم که منتظره جوابه.......... ...
12 اسفند 1391

تولد عشقم

امروز تولد عشق من و نی نی آینده هست. امسال هم که سال ماره سال تولد عشقمه..........یعنی سال 92. در هر صورت بر خود واجب دانسته بیایم اینجا عرض تبریکی بنمویم. همش که نمی شه واسه نی نی نوشت........ بابای نی نی هم دل داره........ عه! خوب باز دوباره رومانتیک شده می گویم: همسر مهربون،صبور و با شخصیت خودم دوستت دارم و تولدت مبارک. ایشالله سالهای سال با شادی و سلامتی پیش هم زندگی کنیم و خوش باشیم.   ...
6 اسفند 1391

خبر خوش

  وااااااااااااای از خوشحالی زیاد نمی دونم چه کنم!!!!!!!! خیلی خوشحالم. یکی از دوستای قدیمی اس داد که وبشو آپ کرده رفتم با کمال تعجب دیدم خبر مامان شدنشو گذاشته. خیلی خیلی خوشحالم. ایشالله خدا به همه کسانی که نی نی می خوان یه نی نی  سالم عنایت کنه. خدایا شکرت. مریم جون مبارکت باشه این برای خودت این برای نی نی   ...
5 اسفند 1391

خونه تکونی

  عزیز مامان دیگه یه ماه به عید نوروز مونده. الته الان تو نمی دونی عید نوروز چیه. ایشالله بیای برات توضیح می دم خودم............  قصد خونه تکونی نداشتم ها.....ولی خوب بابایی پیشنهاد داد همه دکوراسیون خونه رو یه تغییرات اساسی بدیم منم که عاشق تنوع...... از امشب شروع کردیم. بابایی خیلی کمک می کنه چون  من نباید زیاد خسته بشم و سنگین بردارم..... با هم  همه جا رو تمیز می کنیم و فردا بابایی با کمک دوتا عموی گلت که هردو ورزشکارن میان مبلارو از اتاق بالا میارن اتاق پایین. دعا کن خوب بشه. راستی 25 ام اسفند دومادی عمو  جونته. همگی درگیر خریدیم. تا دیروز همه خریدامونو کردیم .فقط مونده خور...
4 اسفند 1391
1